تقویم هر کشوری پر از روزهای نامگذاری شده یا یادبود و سالگرد است و بیتردید اصلیترین هدف از این نوع تقویمنویسی پاسداشت همان بهانهای است که روزی را به آن اختصاص میدهند.
در تقویم کشور ما نیز روزهای فراوانی وجود دارد که با همین هدف ثبت شدهاند که یکی از آنها به نام پرستارانی است که به گفته یکی از آنها دنیای پرستاری به جز روپوش سفیدش؛ دنیایی خاکستری و در مواردی هم سیاه است.
لذا یک بار دیگر و به بهانه همین تکرار تقویمی به چند نکته اشاره میکنیم به امید آنکه آخرین باری باشد که از دنیای خاکستری پرستاران چیزی مینویسیم و سالهای بعد مطالب مفصلتری از زیباییهای این شغل بنویسیم.
• چند نکته
نکته اول: راستش را بخواهید گاهی شاهد تصمیماتی در کشور هستیم که به دلیل تناقض با همه اصول عقلانی و منطقی تنها دلیل آن را میشود میل شخصی تصمیمسازان دانست. یک مصداق عینی این ادعا نبودن حرفه پرستاری در فهرست مشاغل سخت است.
با نگاهی به قانون میبینیم برای مشاغل سخت شرایطی ذکر شده که با قاطعیت میتوان گفت با توجه به شرایط حاکم بر حوزه درمان کشور شاید تعداد پرستارانی که در شرایط سخت و زیانآور مشغول خدمت نباشند به 100 نفر هم نرسد.
چگونه میشود در حالی که همه متولیان حوزه درمان و حتی هیئت دولت به کمبود شدید پرستار در کشور اعتراف میکنند که به معنای رسیدگی هر پرستار به 8 تا 12بیمار در هر شیفت کاری است و شب بیداریهای طاقتفرسا و مشکلات ریز و درشت فراوان دیگر دارد ولی پرستاری شغل سخت محسوب نمیشود.
نکته دوم: در سالهای اخیر صحبتهای بسیاری از کارانه خدمات پرستاری شده ولی همواره مورد نقد پرستاران بوده؛ چراکه آنها بر این باورند که این قانون تنها به سود پزشکان شاغل در مراکز درمانی بوده و آنچه به پرستاران پرداخت میشود تنها برای درست کردن ظاهر ماجرا بوده است.
به عنوان مثال در این بخش هم پرستاران میگویند پزشکی که یک شب به عنوان آنکال و در منزل خود خوابیده چند برابر پرستاری دریافتی دارد که همان موقع ساعتها بر بالین بیمار ایستاده و باید کنایههای بیمار و همراهان او و کاستیهای بهداشتی کشور و حتی توهینها را بشنود.
نکته سوم: بر اساس آمار اعلامی از سوی سازمانهای جهانی، پرستاری از جمله چند شغل نخست پردرآمد در کشورهای پیشرفته محسوب میشود اما متأسفانه شرایط حاکم بر این حرفه در کشور ما به نحوی است که سالانه صدها پرستار از کشور خارج میشوند و تعداد زیادی هم خواهان ترک کشور هستند ولی شرایط خانوادگی یا شخصی آنها موجب ماندگاری آنها در کشور شده است.
نکته تعجبآور دیگر اینکه در حالی که کمبود شدید پرستار وجود دارد خبری از جذب نیرو نیست تا حداقل از مهاجرت بیشتر دانشآموختگان این رشته جلوگیری و اندکی از حجم کار شاغلان این رسته هم کاسته شود.
نکته چهارم: در وصف شرایط غیر قابل تصور و سخت حاکم بر فعالان این حوزه شاید ذکر درددل تأمل برانگیز یک پرستار خود گویای همه چیز باشد؛ پرستاری میگفت یکی از همکارانش پس از 27 سال اشتغال در این حرفه و ابتلا به انواع مشکلات جسمی و روحی وقتی به بهانه کمبود نیرو با درخواست بازنشستگی او (با استناد به قانون 42 سال سن و بیش از 20 سال خدمت) مخالفت شده به دنبال راههای نامعمولی چون سابقهسازی بیماری روانی برای خودش است... .
نکته پنجم: پرستاران همیشه میگویند ای کاش یک بار وزیر بهداشت و درمان به جای آنکه پزشک باشد پرستار باشد تا مشقات این رشته را با تمام وجود لمس کرده باشد تا بداند حقوق کمتر از 4میلیون تومان ارزش شیفتهای فشرده و زیاد و شنیدن توهینهای بیجواب را ندارد.
نکته ششم: به اذعان تمام فعالان این حوزه و افرادی که در جریان جزئیات مشکلات پرستاران قرار دارند لایههای پنهان آسیبهای اشتغال در این حرفه بیشتر از آن چیزی است که بشود به سادگی حل کرد و هر روز بر وخامت اوضاع شرایط حاکم بر این صنف افزوده میشود، به طور مثال چگونه میتوان انتظار داشت پرستاری که یک روز کامل یا یک شب را در محیط پرفشار کاری در یک بیمارستان دولتی شلوغ سر کرده بتواند با آرامش و آسوده به دغدغههای کودکانه بچه خردسال یا مدرسهای خود رسیدگی کند.
نکته هفتم: با کنار هم قرار دادن تمام تحولات صورت گرفته در سالهای اخیر از یک سو و درخواستهای بیپاسخ پرستاران از سوی دیگر میتوان تصور کرد که اگر هیئت دولت با جدیت و در سریعترین زمان مطالبات بر زمین مانده پرستاران را برآورده نکند شاید زودتر از آنکه تصور کنیم صبوری پرستاران در میان موج عظیم کمبودهای این شغل گم شود که در نهایت سلامت عمومی جامعه متضرر اصلی خواهد بود.
نظر شما